CATV( Community AntennaTV)
مقدمه
تلویزیون کابلی یا «تلویزیون آنتن جمعی » که به اختصار CATV خوانده میشود، مولد «دوران رشد» تاریخ تلویزیون در آمریکاست. تحولات شتابانی که در روند انتقال پیام در ۷۰ سال اخیر رخ نموده به ویژه از آن روی که هر چه زمان پیشتر میرود فاصله میان پیدایش ابزارها و شیوههای نوین کوتاهتر میشود موجب شده است که نتوان برای هر یک از دستاوردهای جدید ارتباطی، تاریخی مستقل در نظر گرفت. این مهم نه تنها برای تفکیک تاریخ «تلویزیون کابلی» از تلویزیون به دشواری میانجامد؛ بلکه حتی بر اساس نظریات بسیاری از متفکران علوم ارتباطی تبیین تاریخ مستقل تلویزیون به طور مجزا از رادیو نیز به آسانی امکانپذیر نیست. برخی بهرغم پیشرفتهای شگفتانگیزی که از هر نظر در عالم تلویزیون به منصه ظهور رسیده است واژه انقلاب را هرگز نپذیرفتهاند و «تحول» را در مورد چشمگیرترین دگرگونیهای این صنعت کافی دانستهاند.
شاید این بدان سبب باشد که تلویزیون به صورت گسترش طبیعی و منطقی پخش صدا تنها ۱۵ سال پس از تولد رادیو به عرصه پا نهاده است. فاصله زمانی میان نخستین پخش رادیویی در سالهای پایانی دهه ۱۹۲۰ و اولین پخش تصویر تلویزیونی در نیمه دوم دهه ۱۹۳۰ به مراتب کوتاهتر از فاصله بین اختراع رادیو در ۱۸۹۵ و نخستین پخش رادیویی به معنای واقعی آن بود. تلویزیون اگرچه از تصویر به عنوان عاملی دیداری برخوردار بود؛ اما در حقیقت نوعی پخش امواج رادیویی به شمار میرفت، از اینرو تاریخ آن نیز از سرگذشت رادیو جداییناپذیر است.
در هر صورت میتوان سه دوره ابتدایی (از پایان دهه ۱۹۲۰ تا نیمه دهه ۱۹۴۰)، دوره رشد (از نیمه دهه ۱۹۴۰ تا پایان دهه ۱۹۵۰) و دوره توسعه جهانی (از دهه ۱۹۶۰ به بعد) را به عنوان مقاطعی مشخص در تاریخ تحول تلویزیون یاد کرد که تلویزیون کابلی هم در دومین دوره از تاریخ تلویزیون در آمریکا به وجود میآید.
بخش یکم: نگاهی گذرا به تاریخ پیدایش تلویزیون کابلی
۱-۱- مراحل نخست تلویزیون
۱-۱-۱. دوره ابتدایی: اگرچه انسان همواره در اساطیر به جستوجوی «جام جهاننما» یی بوده است که در پرتو آن بتواند مرزهای پنهان نگاه خویش را درنوردد، اما تا ساخت دستگاه «ایکونوسکوپ» ولادیمیرز وریکین (Vladimir Zworykin) دانشمند روسیالاصل آمریکایی این انتظار عملاً به درازا کشید.
البته «انتقال تصویر ثابت از فاصله دور از نیمه قرن نوزدهم پژوهشگران اروپایی را به خود مشغول داشته و تلاشهای مؤثری را در ساخت و ارائه نخستین تصاویر تلویزیونی سامان داده بود. جووانی کازلی (Giovanni Caselli) ایتالیایی در سال ۱۸۵۶ با ساختن پانتلگراف برای مخابره پیامهای خطی از طریق سیمتلگراف، آرتورکورن (Arthur Korn) آلمانی در سال ۱۹۰۷ با مخابره عکس از طریق سیم تلگراف یا تلفن، «فتوتلگراف» اوژن بلن (Eugene Belin) فرانسوی با تکمیل این دستگاه و ساختن بلینوگراف باری پخش سریع عکسهای خبری (Fae-Simile) گامهای بزرگی در راه پیدایش این صنعت ارتباطرسانی برداشتند.
«با این اوصاف باید تصور کرد که تلویزیون به همان اندازه از تکنیک فتوتلگرافی منشعب شده است که رادیو از تلفن یا سینما از عکاسی، تلویزیون از پیوند پیچیده و مبهم سه دسته اکتشاف به وجود آمد، نخست اکتشاف مربوط به فتو-الکتریسیته، یعنی توانایی بعضی اجسام برای تغییر شکل دادن انرژی برقی به انرژی نوری به وسیله تشعشع الکترونی، سپس متقابلاً اکتشاف روشهای تحلیل تجزیه عکس و ترکیب دوباره آن به صورت خطوط متشکل از نقطههای نورانی یا تاریک و سرانجام اکتشاف مربوط به مهار کردن امواج هرتسی برای انتقال علایم برقی مربوط به هر یک از نقطههای تصویر تجزیه شده.»
به هر رو در سال ۱۹۲۷ زوریکین با ساخت ایکوزسکوپ در آمریکا قدم نهایی را در تکوین تلویزیون برداشت. هر چند همزمان با او در انگلستان نیز جان لاجی بیرد (John Logie Baird) در فاصله ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۷ برنامه پخش تلویزیونی مرتبی را به اتکای سیستم دیگری به مدت نیم ساعت در هر روز تهیه کرد.
بیبیسی در نوامبر ۱۹۳۶ با پخش منظم برنامه تلویزیونی به طریق سیستم ۴۰۵ خطی نخستین برنامه تلویزیونی را آغاز نمود و اندکی بعد در ماه مه ۱۹۳۷ با به نمایش گذاردن مراسم تاجگذاری جورج ششم برنامه تلویزیونی خارج از استودیو را نیز به اجرا درآورد. هر چند با شروع جنگ جهانی دوم این برنامهها که تا ۲۴ ساعت در هفته و برای ۲۰ هزار گیرنده افزایش یافته بود به کلی متوقف شد.
در فرانسه از سال ۱۹۳۱ ارسال تکنیکی تصاویر تلویزیونی مورد آزمایش قرار گرفت و از ماه دسامبر ۱۹۳۲ با کوشش رنه بارتهلمی (Rene Barthelemy) برنامه یکساعته تلویزیونی در هر هفته آغاز شد. شبکه تلویزیونی فرانسه عملاً در سال ۱۹۳۹ با استفاده از برج ایفل به عنوان آنتن و هفتهای پانزده ساعت برنامه تلویزیونی برای شمار محدودی از گیرندهها که غالباً در مکانهای عمومی نصب شده بود، سامان گرفت، اما آن نیز در بحبوحه جنگ دچار وقفه شد. آلمان در مارس ۱۹۳۵ مرکز ویژهای را برای تماشای پخش عمومی تصاویر تلویزیونی در برلن افتتاح کرد و از ژانویه ۱۹۳۶ به طور مستمر هر شب دو ساعت برنامه تلویزیونی از جمله مراسم افتتاحیه بازیهای المپیک را پخش کرد، در این کشور هم با آغاز جنگ، پیشرفت تلویزیون که تا سیستم ۴۴۱ خطی پیشرفته بود متوقف شد. در شوروی سابق نخستین آزمایشهای عمومی تلویزیون مکانیکی در سال ۱۹۳۱ و روشهای عملی آن در سال ۱۹۳۷ با ساختن دو ایستگاه الکترونیکی مجهز در مسکو و لنینگراد به اجرا درآمد.
در ایتالیا یک تلویزیون آزمایشی در ۱۹۴۰ و در ژاپن تجربیاتی تازه در زمینه تلویزیون از اواسط دهه ۱۹۳۰ به منصه ظهور رسید که این آزمایشها پس از پایان جنگ جهانی دوم پی گرفته شد.
در آمریکا به سال ۱۹۳۱ فرستندهای بر بالای آسمانخراش امپایراستیت نیویورک برپا گردید و تا سال ۱۹۴۱ حتی سیستم ۵۲۵ خطی در مسیر ارائه برنامههای تلویزیونی قرار گرفت؛ اما با ورود این کشور به جنگ در فوریه ۱۹۴۲ دولت ساخت گیرندههای تلویزیونی را به منظور بسیج تمامی فعالیتهای الکترونیک در جنگ ممنوع کرد. پخش منظم برنامههای تلویزیونی از سال ۱۹۳۹ به وسیله شرکت تلویزیون ملی (N. B. C) و پس از زمانی کوتاه توسط «شبکه انتشار کلمبیا» (C. B. S)در آن کشور آغاز شده بود.
۲-۱-۱- دوره رشد: نخستین دوره پیدایش و پیشرفت تلویزیون که از اواخر دهه ۱۹۲۰ مراحل تکوینی خود را شروع کرده بود با شروع جنگ جهانی دوم و در خلال آن متوقف ماند، از اینرو از اواسط دهه ۱۹۴۰ به تدریج تجربههای سالهای پیشین ساخت و گسترش فرستندههای تلویزیونی دوباره رونق یافت. در پایان سال ۱۹۴۵ فرانسه برای نخستین بار پخش برنامههای تلویزیونی فرستنده قدیم خود را از سر گرفت، آمریکا تا اوایل سال ۱۹۴۶ شش ایستگاه تلویزیونی را دایر کرد و انگلیس نیز شبکه B. B. C را در همان سال راهاندازی کرد. تا پیش از سال ۱۹۴۸ تنها کشورهای شوروی، آمریکا، بریتانیا و فرانسه دارای شبکههای تلویزیونی بودند. با دستیابی به شیوه گزینش امواج متری (V. H. F) و سپس دسیمتری (V. H. F) که فرستادن امواج تصویری از طریق افزودن بر تعداد کانالهای قابل دسترس را ممکن میساخت، تلویزیون از یک بنبست فنی که امواج بلند به وجود آورده بود، خارج شد.
به این ترتیب تولید گسترده گیرندههای تلویزیونی و کاهش بهای آن این وسیله را در میان عامه مردم گسترش داد و همزمان با عمومیت، تحولاتی روزافزون در شیوه تولید و ارسال برنامهها نمایان گردید. نخستین برنامه تلویزیونی در سال ۱۹۵۰ از فراز دریای مانش گذشت و در همان سال آلمان مجدداً به مجموعه تولیدکنندگان برنامههای تلویزیونی پیوست. ژاپن در سال ۱۹۵۳ با دو شبکه تلویزیونی سراسری N. H. K و N. T. V به عنوان قدرت جدیدی وارد این عرصه شد. در ژوئن ۱۹۵۴ کشورهای اروپای غربی با تأسیس سیستم «اروویژن» مبادله و پخش مشترک برنامههای تلویزیونی راحتی در داخل هواپیما، کشتی و زیردریایی ممکن ساختند. در سال ۱۹۵۷ توسط B. B. C و در سال ۱۹۵۹ توسط ژاپنیها برنامههای آموزشی تلویزیونی ساخته شد. در این سال نخستین برنامه تلویزیونی آمریکا به وسیله کابل از زیر آبهای اقیانوس اطلس به اروپای غربی انتقال یافت و عملاً ارتباط میان دو نیمکره زمین از طریق تلویزیون برقرار شد. تعداد فرستندههای تلویزیونی در آمریکا طی زمانی کوتاه در سال ۱۹۵۲ به ۱۰۸ ایستگاه، در سال ۱۹۵۵ به ۴۵۵ ایستگاه و در سال ۱۹۶۰ به ۵۸۰ ایستگاه رسید. در این مدت تعداد گیرندهها از ۳۰ هزار دستگاه در سال ۱۹۴۷ به ۱۵ میلیون دستگاه در سال ۱۹۵۲ و ۷/۳۴ میلیون دستگاه در سال ۱۹۶۱ افزایش یافت.
در انگلستان با تأسیس I. T. A در سال ۱۹۵۵ که در برابر شیوه رسمی، مغلق و غیرروزنامهنگارانه B. B. C به روش عامهپسندی روی آورده بود، تلویزیون گسترش چشمگیری پیدا کرد و در فرانسه تعداد دستگاههای گیرنده از ۳۷۹۴ دستگاه در سال ۱۹۵۰ به ۹/۱ میلیون دستگاه در سال ۱۹۶۰ رسید. البته با توجه به سنت تماشای گروهی در کافههای فرانسه و وجود باشگاههای تلویزیونی روستایی باید برای تعداد بینندگان رقمی به مراتب بیش از این قائل بود.
پیدایش تلویزیون رنگی از سال ۱۹۵۳ گسترش شبکههای آموزشی، تجارتی و همگانی و سهولت دسترسی مردم به گیرندههای تلویزیونی در کنار توجه به شیوههای جدید خبری و تبلیغی اعم از برنامههای زنده، سریالها، گزارشهای مهم ورزشی و… به سرعت این وسیله ارتباطی را در کانون «رشد» قرار داد. تلویزیون کابلی چنان که خواهد آمد مولد این دوره از تاریخ تلویزیون است.
۳-۱-۱- دوره توسعه جهانی: با آغاز دهه ۱۹۶۰ همزمان با پیشرفتهای فسفتایی بیشتر دوره شکوفایی جهانی تلویزیون نیز آغاز شد. تلویزیون نه تنها از مرکزهای ملی که به دلیل محدودیتهای فنی ارسال پیام تا عصر پرتاب ماهوارهها به آن گرفتار بود، رها میگردید؛ بلکه جذابیتهای خبری از قبیل سفرهای فضایی انسان به ماورا جو توجه به این رسانه را بیشتر میکرد.
«انقلاب ارتباطات دوربرد که در اصل وابسته به ایستگاههای کابل هممحور و به ویژه ماهوارههای ارتباطی است امکانات دیداری-شنیداری را با افزایش امکانات مبادله اطلاعات و برنامهها، در عصری که بر تعداد ایستگاهها افزوده میشود گسترش داده و غنی کرده است. از زمان پرتاب نخستین اسپوتینک در اکتبر ۱۹۵۷ ماهوارههای دمبهدم پیشرفتهتر آمریکایی (تلستار-ژانویه ۱۹۶۲، سینکوم-۱۹۶۳ با مخابره بازیهای المپیک ۱۹۶۴ توکیو، ارلی بیرد-۱۹۵۶)، روسی (مولینا، ۱۹۶۵، اکران، ۱۹۷۸) یا فرانسوی-آلمانی (سمنونی-۱۹۷۷) ارتباطات تلفنی و تلگرافی و مخابره امواج تصویری تلویزیون از مرکز ایستگاههای زمینی را تأمین کردهاند.»
ماهوارهها به ویژه ماهوارههای پخش مستقیم (D. B. S) علاوه بر تحولات تکنیکی گستردهای که در سیستمهای پخش و انتقال برنامههای تلویزیونی پدیدار شده است، در پیدایش و گسترش این دوره نقشی به سزا ایفا کردهاند، به طوری که نه تنها مبادله تلویزیونی میان مناطق گوناگون به آسانی ممکن شده، بلکه دورترین نقاط و جوامع را عملاً زیر پوشش خود قرار داده است. در این عصر است که باید تأثیر جهانی شدن و رشد انفجارآمیز تلویزیون را بر سایر وسایل ارتباط جمعی به وضوع دید.
۲-۱- پیدایش و توسعه تلویزیون کابلی
۱-۲-۱- نگاهی به روند توجه و بهرهوری از تلویزیون کابلی: با پایان جنگ جهانی دوم و گسترش توجه عمومی به استفاده از تلویزیون، رفع موانع طبیعی که منجر به ابهام در تصاویر ارسالی میشد در کانون تلاشهای فنی و تکنیکی قرار گرفت. در حقیقت نیروی اولیه برای به وجود آمدن تلویزیون کابلی را باید در تمایل مردم به استفاده از تصویر بهتر تلویزیونی در مناطق دورتر از ایستگاههای اصلی دید. تلویزیون کابلی از سال ۱۹۵۰ در لانسفورد (Lansford) در ایالت پنسیلوانیای آمریکا آغاز شد. از آنجا که مجموعهای از کوههای کمارتفاع از شمال تا جنوب این ایالت شهرهای کوچکی را در میان میگیرد، لذا تصاویر تلویزیونی که معمولاً از فیلادلفیا در شرق این ایالت تا پیت بورد در غرب آن ارسال میگردد قابل استفاده برای مردم این مناطق کوهستانی نیست. بر حسب اتفاق یک مغازه دارد رلانسفورد تصمیم گرفت تا آنتن بلندی بر بالای کوههای حومه شهر در لانسفورد نصب کند و یک رشته سیم تا مغازهاش بکشد. تقویت برنامه موجب مشاهده تصاویر روشنی از هر سه فرستنده موجود در فیلادلفیا شد. وی پس از آن سیمی به خانههای واقع در دره کشید و به این ترتیب تلویزیون کابلی متولد شد.
این واقعه را به سال ۱۹۴۸ در شهر کوچک مهانوی (Mahanoy) پنسیلوانیا و در پی عدم موفقیت یک فروشنده لوازم برقی در فروش دستگاههای تلویزیونی که ناشی از کوهستانی بودن منطقه بود نیز ذکر کردهاند. در تعریفی دیگر هم آمده است که «تلویزیونهای کابلی یا انشعابی که گیرندهها از طریق کابلی، به یک آنتن گروهی و مشترک برای یک محله با یک منطقه با وسعت متوسط مربوط میشوند، کار خود را از ۱۹۴۹ در ایالت اورگون ایالات متحد به منظور تأمین نیاز «مناطق سایه» شروع کردند.»
به هر صورت این پدیده در هر جا و هر زمان که به وقوع پیوسته باشد جز به اثبات اینکه تلویزیون کابلی موارد رشد و توجه عمومی به تلویزیون و تلاش برای بهتر و بیشتر دیدن آن است، منجر نخواهد شد.
به این ترتیب در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ تلویزیون کابلی وسیلهای از برای بهبود بخشیدن به تصاویر تلویزیونی در مناطق دوردست روستایی به شمار میرفت. در اوایل دهه ۷۰ تنها ۱۲ درصد خانوادههای آمریکایی که معمولاً سه شبکه سراسری و احتمالاً یکی دو فرستنده آموزشی مستقل ار مورد استفاده قرار میدادند از تلویزیون کابلی بهره میبردند، چیزی که در اواسط دهه ۱۹۸۰ به حدود ۶۰ درصد رسید.
تلویزیون کابلی دوره نخست پیدایش و رشد خود را به عنوان «عامل تکنیکی برای تحویل علایم پخش به مناطق دور دست و کوهستانی» آغاز کرد و به آرامی به نواحی شهری نیز گسترش یافت، اما این نقش به زودی جای خود را به عاملی مهمتر داد که در حقیقت رمز بقا و توسعه تلویزیون کابلی در عصر ماهوارهها و دوره جهانی شدن تلویزیون است.
۲-۲-۱- تلویزیون کابلی در دوران جهانی شدن تلویزیون اگر تلویزیون کابلی تنها در حد اصلاحگر تصاویر تلویزیونی و تقویتکننده فرستندههای اصلی باقی مانده بود، یقیناً با پیشرفت تکنولوژی ساخت و انتقال علایم تلویزیونی دوران آن نیز به سرآمده بود، اما در حقیقت تلویزیون کابلی در دوره رشد انفجارآمیز و جهانی تلویزیون به آسانی جایگاه جدیدی در میانه وسایل نوین ارتباطجمعی پیدا کرد، ایفای این نقش را میتوان ناشی از عوامل ذیل دانست:
۱-۲-۲-۱- گسترش روحیه انتقاد از پخش انحصاری و رسمی: رویکرد شبکههای تلویزیونی آمریکا به سوی قوانین انحصاری که به صورت اداره مستقیم دولت یا واگذاری حق امتیاز اگرچه در ابتدا ناشی از ضرورتی برای جلوگیری از تداخل امواج بود، اما با تحول تکنیکها و کاربرد فزاینده کابلهای هممحور (Coaxial Cable)، فیبر نوری و پخش ماهوارهای بدون آنکه خطر ازدحام و آلودگی آسمان در میان باشد افزایندگی کانالهای دریافتی، لزوم خروج از دایره امتیازها و انحصارها را پیش میآورد. به این ترتیب «در مورد ایستگاههای کوتاهبرد، مقررات فرکانسها و در نتیجه انحصاری کردن تلویزیون از نظر فنی، دیگر مورد و توجیهی ندارد.»
۲-۲-۲-۱- واکنش در برابر تلویزیون تجاری: گسترش: دگرگونی سریع شبکههای سراسری تلویزیون به سمت سودآوری تجاری و فروش وقت بینندگان بر اساس قانون «اعداد بزرگ» به صاحبان صنایع و کالاها موجب شد که بهترین و پربینندهترین ساعات تماشای تلویزیون به تدریج با پخش مستمر آگهیهای مختلف تبلیغاتی در اختیار انحصارگران صنعتی و اقتصادی قرار گیرد. به همین نسبت، گریز بینندگان بسیاری از تجاری شدن تلویزیون در دوران شکوفایی آن بروز پیدا میکند. یکی از طبیعیترین انتخابها روی آوردن به سوی شبکههایی است که قدرت گزینش بیننده در برنامهها بیشتر باشد و تلویزیون کابلی با شکلگیری جدید خود که ارائه برنامههای متنوع از طریق پذیرش مشترک و شبکه توزیع محلی یا منطقهای است، به طور جدی مطرح میشود.
۳-۲-۲-۱- جهانی شدن تلویزیون و رویکرد محلی: همزمان با سوق یافتن تولیدات، دیدگاهها و نحوه ارائه برنامههای تلویزیونی به سوی یک نظام بینالمللی در طول دوره اخیر، توجه به فرهنگها و برنامههای بومی بیشتر شد. از اینرو توسعه ایستگاههای محلی به ویژه در کشورهایی مثل آمریکا و کانادا که دارای اقلیتهای مهاجر بودند در پرتو تلویزیون کابلی امکانپذیر بود. تلویزیون کابلی اقلیتهای ساکن در آمریکا را قادر میساخت که در میان امواج متلاطم فرهنگی در حد مقدور هویت و مخیرات فرهنگی خود را حفظ کنند. به این ترتیب اگر زمانی ژان کازنو جامعهشناس رادیو تلویزیون پیشبینی میکرد که «روزی خواهد آمد که تماشاگر تلویزیون همچون شنونده رادیو امکان انتخاب بین تعداد زیادی فرستنده تلویزیونی خواهد داشت.» یکی از منطقیترین اشکال تحقق آن آرزو در کسوت تلویزیونهای کابلی ظاهر شد.
۴-۲-۲-۱- ترکیب استفاده از ماهواره و شبکه کابلی: سال ۱۹۷۵ یک نقطه عطف در تحول سیستم کابلی است. اکنون با بهرهمندی از ماهوارههای مختلف این امکان فراهم آمده است که تلویزیون کابلی با ایفای نقش فرستنده مجدد، بینندگان مشترک خود را در مراکز جمعی مثل مهمانخانهها، ادارات یا اماکن خصوصی تحت پوشش قرار دهد. ایستگاههای تلویزیونی کابلی از طریق عقد قرارداد با شبکههای بینالمللی به عنوان نمایندگان انحصاری آن شبکهها در این مورد عمل میکنند.
۵-۲-۲-۱- گرایش به سوی ارتباطات فعال و دوسویه (Inleractivity): میل به افزایش قدرت انتخاب و ضرورت مشارکت بینندگان در برنامههای تلویزیونی از یکسو و امکان استفادههای بیشتر از شبکههای ارتباطی تلویزیونی سبب شده است که توجه عمومی به سیستمهای کابلی بیشتر شود. در حقیقت شبکههای تلویزیون کابلی مشترکان را قادر به بهرهمندی از روشهای جدید شرکت در کنفرانسهای علمی، آموزشهای مختلف، خرید و تجارت و حتی سیستمهای ایمنی میسازد. بد نیست که تصویر این پدیده را در قلم یک محقق ایرانی که هیجده سال پیش نگاشته شده است ببینیم تا روشن شود که چه بخشهایی از آن تحقیق به وقوع پیوسته است:
«در آیندهای نزدیک، تلویزیون کابلی و ویدیو فن آزادی نامحدود و غیرقابل تصوری برای هنرمندان و تماشاگران هر دو فراهم خواهم کرد. یعنی تماشاگر تلویزیون خواهد توانست به دلخواه خویش هر نوع برنامه از هر هنرمندی را انتخاب و تماشا کند و علاوه بر پخش برنامههای روزانه، گردانندگان تلویزیون محلی (کابلی) قادر خواهند بود، بر حسب تقاضای مشترکان خود، برنامههای درخواستی را که آبونه هستند در محل برایشان تهیه و پخش کنند… این امکان وجود دارد که نوازندگان، خوانندگان، گویندگان و تهیهکنندگان یک برنامه در چهار شهر واقع در چهار نقطه مختلف دنیا، ولی در آن واحد با هم برنامه اجرا کنند و توسط خطوط CA. TV برنامه آنها ضبط شود.
شرکت تلویزیون اشتراکی، به زودی یک سیستم دوطرفه تلویزیونی را مورد آزمایش قرار خواهد داد، یعنی ترتیبی داده است که میتواند عکسالعمل تماشاگر را به وسیله کابل Inter Face Computer اندازهگیری کند… سیستمهای دیگر برای CA. TV در دست تکمیل است که برنامههای تلویزیونی را به دستگاه ضبط ویدئو به خانهها میفرستد و هنگامی که اهل خانه در خواب بوده یا در خانه نباشند، برنامهها به طور خودکار ضبط میشوند و بعداً در زمان مناسب اهل خانه میتوانند از آن استفاده کرده، برنامهها را تماشا کنند. تا سال ۱۹۸۰ بیش از نود درصد خانههای آمریکایی برای C. A. T. V کابلکشی خواهد شد، زیرا تا آن سال سیستمهای Demand T. V و Telecomand به وجود خواهند آمد و این سیستمها طوری هستند که شخص میتواند از کاتالوگهای مخصوصی که شامل لیست هزاران برنامه است، برنامه دلخواه خود را برگزیند و به آرشیو Video تلویزیون ایالتی تلفن کرده پخش آن را سفارش دهد، آنگاه برنامه به وسیله سیم مخصوصی برای مشتری انحصاراً پخش میشود…
بخش دوم- ساز و کار و کارکردهای تلویزیون کابلی
با زمینههایی که در مورد رشد تلویزیون کابلی گفته شد میتوان با نگاهی همهجانبهتر به بررسی این سیستم به ویژه در مرحله نوینی که به تنوع و رقابت در برنامهها جای نقش تکنیکی و تقویتکنندگی قدیم را گرفته است، پرداخت.
تلویزیون کابلی در سادهترین تعریف به سیستم گفته میشود که تصویر و صدا از طریق یک رشته کابل و آنتن ویژه در اختیار مشترکین قرار میگیرد بر این اساس کسانی که حق اشتراک میپردازند یا از طریق رشته کابلهای زوجی، هممحور یا فیبر نوری با مرکز سیستم مرتبط میشوند یا با دریافت مبدلهای رمزبردار (Devoder) از فرستنده مرکزی کابلی، تصاویر و خدمات شبکه را آبونه میکردند. این کار به خصوص برای شبکههای کابلی که بیش از ۱۲ کانال برنامه ارسال میکنند به دلیل محدودیتهای ظرفیت باند VHF ضرورت مییابد.
ساختار تلویزیون کابلی مجموعهای از کابلهای محلی در مناطق مختلف است که از نظر فنی ارتباط مشخصی با یکدیگر ندارند و هر مجموعه ناحیه خاصی را زیرپوشش میگیرد. این سیستم پس از آنکه مدت درازی در خدمت پخش بهتر برنامه ایستگاههای دور و نزدیک بود و خدمات شایستهای به بهبود کیفیت تصویر در «مناطق سایه» کرد با پخش مستقل برنامههای موسیقی، فیلم، ورزش، خبر و… کارکردی تازه یافته است. اکنون کانالهای بیست و چهار ساعته خبری، ورزشی، مذهبی، سینمایی، بهداشتی و غیره در آمریکا به مشترکان و مشتریان خود خدمات لازم را ارائه میدهند. از سال ۱۹۸۵ چهل برنامه خدمات تلویزیونی ماهوارهای در این ردیف قرار گرفتهاند. تحویل برنامه از سوی ماهواره به شبکه کابلی به این معناست که شبکهها به نسبت قبل بسیار توسعه یافتهاند. در حالی که یک سیستم تلویزیون کابلی قبل از انتقال ماهوارهای ده کانال را شامل بود، در نیمه دهه ۱۹۸۰ میتواند هفتاد تا صد کانال را دربر بگیرد.
علاوه بر ماهواره آنچه موجب شد بیشترین تغییر در شیوه انتقال کابلی پیام در دهه ۱۹۸۰ به وجود آید پس از کاربرد رشتههای کابلی فیبر نوری بود. فیبر نوری در مقایسه با سیمهای مسی که هنوز در سیستمهای ارتباطی مورد استفاده است از ارزانی قیمت و امتیازات فنی بیشتری برخوردار است. فیبر نوری به دلیل قدرت انتقال پیام از میان یک رشته بسیار نازک شیشهای قابلی کارآیی، انعطاف، دوجانبهگی و مداخلهناپذیری فراوان دارد از اینرو با ورود آن به سیستم کابلی موجبات بهرهوری ارتباطی دوسویه میان مرکز ارسال بینندگان فراهم آمده است.
به این ترتیب تلویزیون کابلی با سود جستن از تکنولوژیهای جدید انتقال به سوی گذار از حالت واسطهای اولیه به نوعی وسیله ارتباطی دوجانبه با توان انتخاب نوع و زمان پیامواره بیشتر مخاطب روی کرده است. میزان فعالیت دوسویه ارتباطی (Interactivity)، جمعزدایی (Domassification) و ناهمزمانی (Asynchronicity) که در مراحل ابتدایی تلویزیون کابلی (حتی با استفاده از ماهواره) ضعیف بود در این مرحله به مراتب بالاتر است.
با این ویژگی جدید تلویزیون کابلی میتواند حالت دنبالهروی و کنفورمیسم اجتماعی را در عصر یکسانسازی فرهنگی خنثی کند و در این کارکرد نمایشی که یافته است رابطهای دوجانبه با مخاطبان برقرار کند. در تحلیلی روانشناسانه، مخاطبان این رابطه با خود را با مضمون فرهنگی آن هم هویت میکنند (Identification) یا خواستههای درونی را که مورد قبول خود یا جامعه نیست به آن محتوا نسبت میدهند و به نوعی فرافکنی (Projection) دست میزنند. در هر دو صورت یعنی دو فراگرد این همانی و فرافکنی، امکان ارتباط فعالتر روانی و اجتماعی با محتوای پیام تلویزیون کابلی فراهم میآید، به این ترتیب اگرچه «تلویزیون هم میتواند همرنگگرایی و دنبالهروی را اشاعه دهد و هم ناهمرنگگرایی و عدم پیروی از جمع… وقتی جامعه گرایش به حفظ وضع موجود را دارد تلویزیون هم به حفظ وضع موجود کمک میکند ولی وقتی جامعه از پیشرفت سرخورده شد و تمدن وارد مرحله بحران شد، تلویزیون هم این سرخوردگی را دامن میزند.» (۲۷) اما در مورد تلویزیون کابلی به ویژه با ارتباط فعال دوسویه آن باید عوامل جدیدی را که منجر به تأثیرگذاری شدیدتر و عمیقتر میشوند دخالت داد.
مالکیت و چگونگی اداره شبکههای کابلی یکی از عواملی است که در بازتاب نتایج و اثرات آن اهمیت بسیار دارد. در آمریکا بزرگترین سیستمهای تلویزیون کابلی در اختیار گروههای مقتدر انحصارگراست که دارای سرمایه هنگفت و نفوذ سیاسی بسیارند… در فهرستی از بزرگترین سهامداران در تلویزیون ایالات متحده آمریکا که توسط هفتهنامه Broadcasting منتشر شد، ویلیان پیلی رئیس هیئت مدیره و سهامدار عمده CBS در مقام دوم جای داشت، پس از او نامهای لئوناردگلدنسون رئیس هیئت مدیره ABC و رابرت سارنوف، کسی که کمپانی RCA و شبکه NBC را از پدرش به ارث برده بود و دیگر مالکان شبکهها و ایستگاههای تلویزیونی ایالات متحده قرار داشت. در بالای نام ویلیام پیلی –بزرگ خانواده تلویزیون- تنها یک نام مندرج بود و آن جک کنت کوک –صاحب کمپانی تله پرومتر- یک شرکت تلویزیون کابلی با سهمی معادل ۶۳ میلیون دلار بود.
به جز مالکیت سیستمهای کابلی قوانین اجتماعی نیز در جهت دادن به توسعه ثمربخش یا «نوسازی» و تغییر «پیرامونی» جامعه توسط این رسانه مؤثر است. این رسانه میتواند همانگونه که بر لیبرالی کردن فرهنگ فرانسه، آلمان، بریتانیا، با در هم ریختن اقتدار شبکه انحصاری و سنتی ارتباطات تأثیر نهاد، جوامع دیگر نقش بازدارنده یا پیش برنده ایفا کند، یکی از دلایلی که F. C. C کمیسیون فدرال ارتباطات مجموعهای از قوانین محدودکننده را در فاصله زمانی ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۸ در مورد تلویزیون کابلی وضع کرد میتواند همین علت باشد. بر اساس مقرراتی که در سال ۱۹۷۱ وضع شد و سیستم کابلی که بیش از ۳۵۰۰ مشترک دارد باید مسئول برنامههای خود باشد. سیستمهای کوچکتر نیز به این سبب آزاد بودند که علیالقاعده چون قدرت اشتراک وسیع نیستند پس قابلیت تولید مستقل برنامه ندارند. شبکههای تلویزیون کابلی مجاز هستند که به ازای هر میزانی از برنامههای آن شبکه که مورد درخواست مشترکان قرار میگیرد، حق اشتراک ماهانه و ودیعه دستگاه «مبدل واسطه» را دریافت دارند. در صورتی که مشترک درخواست پخش برنامه ویژهای را که موفق به دیدن آن نشده است در وقت معینی داشته باشد، مرکز مبلغ دیگری بدون اجازه حق پخش آگهی طلب میکند.
تلویزیون کابلی اقتصادی بیشتر شبیه سینما دارد، به ویژه از زمانی که با ایجاد HBO (۳۱) –اداره تصاویر خانگی- با کمک ماهواره توزیع گسترده فیلمهای سینمایی را از سال ۱۹۷۵ آغاز کرد. صاحبان شبکههای برنامهای را به تناسب بینندگان آن میخرند و مشترکان به نوبت بهای آن را میپردازند. در برخی کشورها که قوانین اجازه دهد این هزینه از طریق آگهی تأمین میشود.
بهرغم رشد گسترده تلویزیون کابلی نوعی تقسیم کار اعلام نشده به دلیل روابط نهادینه نظام سرمایهداری و نیز دخالتهای مؤثر F. C. C میان این شبکه و تلویزیون معمولی وجود دارد. صوق یافتن شبکههای معمولی به برنامههای خبری و رویکرد شبکههای کابلی به برنامههای سرگرمی و فیلم از این جمله است، اگرچه پخش منظم اخبار توسط برخی شبکههای بزرگ کابلی در نیویورک، نیوجرسی و پنسیلوانیا را نباید کم اهمیت تلقی کرد.
رقابت فشرده تلویزیون کابلی و تلویزیون معمولی در آمریکا عملاً نتوانسته است جای توسعه شبکه آنتن جمعی را تنگتر میکند. هر چند توسعه این رسانه در جوامع دیگر الزاماً از همان نسبت تبعیت نمیکند اما در هر منطقه نیاز به بررسی خاص همان نقطه دارد. در آغاز سال ۱۹۹۰، تعداد ۹۵۰۰ سیستم کابلی بیش از ۵۳ میلیون مشترک یعنی تقریباً ۵۸ درصد صاحبان تلویزیونهای خانگی را در آمریکا تحت پوشش قرار میداد، این در حالی است که بیش از ۷۳ درصد سیستمهای کابلی دارای بیش از ۲۰ کانال مختلف هستند پیشبینی میشود که تا سال ۲۰۰۰ حدود ۷۰ درصد خانوادههای آمریکایی به تلویزیون کابلی روی آورده باشند.
برای آنکه بتوانیم تصویر روشنتری از دامنه دائم التزاید تلویزیونی کابلی داشته باشیم، دقت در جدول زیر سودمند است:
علاوه بر توسعه کمی تلویزیون کابلی باید با توجه به تحولاتی که در تکنولوژی خطوط زمینی، آنتنهای گیرنده و مراکز ارسالی علایم تصویری پدیده آمده است، بالا رفتن ظرفیت ارسال و دریافت تصاویر را مورد توجه قرار داد.
قبلاً کابلهای هممحور تنها سه کانال را میتوانستند منتقل کنند، بعدها این ظرفیت تا ۱۲ کانال یعنی سطح استاندارد (در باند VHF) ارتقا یافت. اکنون با پیشرفتهای فنی که حاصل شده است در باندهای مختلف شبکههای کابلی بیش از یکصد کانال میتواند مورد بهرهبرداری شبکههای کابلی واقع شود. آنچه در جامعه آمریکا نیز به وقوع پیوسته است علاوه بر گستردگی توجه به تلویزیون کابلی استفاده وافر از برنامههای مختلف است، به طوری که سه چهارم مشترکان ۳۰ کانال یا بیشتر و ۱۵ درصد آنها ۵۴ برنامه یا بیشتر را در اواخر دهه ۱۹۸۰ مشاهده میکردند.
امروزه تلویزیون کابلی به ویژه از طریق خطوط متمرکز ارتباطی یا فیبر نوری میتواند مشترکاً مورد بهرهبرداریهای چندمنظوره از جمله تلهتکست، تله کنفرانس، ویدئوفن، خرید و عملیات اعتباری و ایمنی قرار گیرد بدون آنکه کمترین مزاحمتی را برای شبکههای رسمی تلویزیونی ایجاد کند. علائم تصویری این شبکه چه از طریق زمینی و چه هوایی ارسال شود به دلیل برد محدود و محلی، ترافیکی در خطوط شبکههای سراسری به وجود نمیآورد. به این ترتیب میتوان شبکه تلویزیونی کابل را رسانهای بالقوه با خصوصیات و مزایای ذیل دانست:
- دارای قدرت انتخاب مخاطب، انعطاف و کارآیی مطلوبتری از شبکههای رسمی است.
- همزمانی و سرعت استفاده را در عین ناهمزمانی به همراه دارد.
- کیفیت بهتر و پوشش بیشتر و متنوعتری را در یک منطقه محدود شامل میشود.
- گونهگونیهای فرهنگی و اجتماعی را تا حدودی میتواند حفظ کند.
- کارکردهای تخصصی، آموزشی، خدماتی و فنی مختلف (چندمنظوره) دارد.
- از محدودیتهای رسمی برکنار است.
- میتواند با استفاده از مبدلهای رمزگذار و رمزبردار به عنوان شبکه واسط ماهوارهای عمل کند.
- در تغییر فضای رسانههای جمعی و متحول کردن شبکههای رسمی از طریق دامن زدن به رقابتهای مناسب مؤثر است.
- با وجود این ویژگیها موانعی نیز همواره در راه ایجاد، بقا و توسعه شبکههای تلویزیونی کابلی سر برآورده است، توفیق در نضج و رشد این رسانه در هر جامعه بستگی به میزان غلبه بر همین موانع یا کوشش برای پیروزی بر آنها بوده است. به اختصار میتوان مواردی از این قبیل را در مجموعهای از موانع رشد شبکههای کابلی برشمرد:
- گرانی هزینه تأسیس و مخاطرهآمیز بودن سرمایهگذاری در جوامعی که هنوز به این شبکهها نپیوستهاند.
- اقتصادی نبودن سرمایهگذاری در حدی کمتر از تعداد معینی از کانالهای تلویزیونی
- انعکاسی و انشقاقی بودن از رسانههای جمعی دیگر
- محدود بودن طیف برنامهها و رقابتها تا حد یکسانی با شبکههای رسمی
- ضربهپذیری از شبکههای تجاری و پخش آگهی
- پایین بودن سطح تولیدات مستقل فرهنگی و اجتماعی
- آسیبپذیری از شبکه پخش مستقیم ماهوارهای (D. B. S)، شبکه پخش ویدئویی (VCR)، فرستندههای تلویزیونی با قدرت کم (LPTV) و…
- مالکیتهای انحصارگرانه مالکان شرکتهای بزرگ تجاری، صنعتی و انتشاراتی و وضع قوانین یکسویه و کنترلکننده و…
به هر رو واضح است که تجربه تلویزیون کابلی دامان جوامع بسیاری را در بر گرفته است، علاوه بر آمریکا اکنون کشورهایی مثل کانادا، بلژیک، دانمارک، هلند و سوئد به طور چشمگیری به این رسانه روی آوردهاند.
در نیمه دهه ۱۹۸۰، ۸/۰ خانوادههای بلژیکی، شش دهم خانوادههای هلندی و ۶۰ درصد خانوادههای کانادایی صاحب تلویزیون از تلویزیون کابلی استفاده میکردهاند. انگلستان به عنوان کشوری که تا حال کمترین استقبال را چه به لحاظ دولتی و چه به لحاظ فرهنگی و اجتماعی از تلویزیون کابلی کرده است سرانجام مجبور به بررسیهای تازه در مورد سیستم پخش تلویزیونی و ماهوارهای شده است. هیئتی که از سوی مارگارت تاچر نخستوزیر سابق انلگیس از سال ۱۹۸۱ مأمور ارائه پیشنهادهای جدید در مورد ساز و کار تکنولوژیهای اطلاعاتی شده بود در سال ۱۹۸۲ نظر داد که سیستمهای کابلی میتوانند در آینده به زیرساخت ارتباطات از راه دور مبدل شوند. نقش اصلی سیستمهای کابلی، ارائه و رساندن بسیاری از سرویسهای اطلاعرسانی و مالی و… به خانههای و پیوند دادن تجارت خانهها از طریق زنجیرههای دادهها خواهد بود. دو پیشنهاد اصلی ماهیت و مسیر این توسعه را مشخص کرد: اول آنکه سیستمهای کابلی باید توسط بخش خصوصی ساخته شود و دوم اینکه فقط آن دسته از مؤسسات ادارهکننده سیستمهای کابلی مجاز به انجام کار باشند که بتوانند سیستمهای تکنولوژیک پیشرفته برای تغییر مسیر دستگاهها به خدمت گیرند. به این ترتیب این اقدام هر چند دیر انجام میگرفت اما درصدد تغییر ساختاری ارتباطات راه دور و پخش تلویزیونی به طور توأمان بود.
این چشماندازی است که باید در دورنمای توسعه هر کشوری که تاکنون به جرگه صاحبان صنایع و فرهنگ ارتباطی جدید وارد نشدهاند به وضوح دیده شود.
بخش سوم، زمینهها و امکانات بهرهوری از تلویزیون کابلی در ایران
گذشته از ضرورتهایی که تحولات تکنولوژیک و رسانهای به ویژه در عصر ارتباطات پیش میآورد، جوامعی که به حفظ اصالتها و ارزشهای فکری و فرهنگی خویش علاقهمند هستند ناگزیر از انتخابهایی به موقع برای پیشگیری یا محدود کردن دامنه آسیبهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خواهند بود.
دو فرآیند جهان شمولانه و تنوعگرایانه در عین تفاوتهایی که با یکدیگر دارند با شتاب دم افزونی به سوی فرهنگهای بومی روی آوردهاند. شبکه ماهوارهای مستقیم (D. B. S) که با کوچکسازی، وفور و ارزانی آنتنهای بهرهوری مستقیم آهنگ دروازههای خبری و تصویری جوامع گوناگون را کرده است و گسترش شبکههای پخش ویدئویی (VCR) که فقیرترین و توسعهنیافتهترین جوامع جهان سوم را فراگرفته است، اگر با برنامهریزی مناسب، هوشیارانه و واقعبینانه همراه نشوند پیآمدهای ناخوشایندی را میتوانند به دنبال داشته باشند.
جهانی شدن پخش برنامههای تلویزیونی و شورشگری شبکههای ویدئویی جامعههای بشری را به تناقضهایی از قبیل حاکمیت ملی و آزادی اطلاعات و تحولاتی ناخواسته میکشاند. یکی از اصولیترین راههایی که در این میان به نظر میآید، کاربرد شیوههای مکمل و جایگزین با نگاهی دوراندیشانه و نقادانه است. در ایران مدتی است که ضرورت ایجاد و بهرهمندی از تلویزیون کابلی برای بالا بردن مصونیتهای فرهنگی و اجتماعی در برابر امواج ناخواسته و یاغی بخشهای ماهوارهای و ویدئویی مطرح شده است. صرفنظر از مسائل فنی و پیچیده این مقوله آنچه در زیر این عنوان قابلیت برنامهریزی و اجرا دارد در سه بخش زیر خلاصه میشود:
۱-۳- به دلیل هزینهبری و غیراقتصادی بودن سیستم کابل زمینی در شرایط کنونی که ناشی از فقدان پیشبینیهای لازم در ساختمان شهرهای بزرگ ما بوده است در کوتاهمدت، امکان نصب شبکه توزیع کابلی حداقل در سطوح گسترده وجود ندارد. لذا باید در قالب یک برنامه اصولی با جایگزینی فیبر نوری به جای رشتههای قدیم مخابراتی در کنار سیمکشیهای جدید تلفنی سرویس کابلی هم در نظر گرفته شود. به این ترتیب مخابرات به عنوان یک مجموعه حامل کابل میتواند در آینده سیستمهایی را تا در خانهها و مؤسسات کشیده شده است از طریق اجاره یا آبونمان به دستگاههای مجری شبکه کابلی واگذار کند.
۲-۳- از آنجا که سیستم کابلی در کوتاهمدت به بهرهبرداری نمیرسد، بهرهجویی از «ماهواره» برای انتقال تصاویر و تأسیس شبکههای اشتراکی به نظر عملی میآید. بر این اساس با اجاره خطوطی از ماهوارههایی نظیر «انیلست» ایجاد مراکز تولید یا توزیع فیلمهای سینمایی در مناطق مختلف امکانپذیر میشود. میتوان با نصب دستگاههای رمزگذار و رمزبردار (Decoder، coder) امر اشتراک را ممکنالوصول کرد. یک ایستگاه مرکزی برای تولید و ارسال به ماهواره و چند ایستگاه زمینی با آنتنهای بزرگ و قدرت کم (مثلاً ۲ کیلووات) برای دریافت و رله برای این مهم کفایت میکند، ایستگاههای زمینی شهری از نظر تجهیزات و هزینه مبلغ کمی را به خود اختصاص میدهد و ایستگاه مرکزی نیز به نسبت لوازم و تجهیزات تصویری دیگر چندان هزینهبر نیست. به این ترتیب با سرمایهگذاری اندکی میتوان کانالهای خالی تلویزیونی را در VHF و VHS با سیستمهای کابلی تحت پوشش قرار داد.
گفتنی است که در حال حاضر مجموعه V. H. F که شامل ۶۰ کانال میشود جز در برخی مناطق مرزی خالی است و در VHF نیز باند یک که قبلاً شبکه تلویزیون آزاد ثابت پاسال را دربر میگرفت و هشت کانال از باند سه فاقد برنامههای سراسری است با اجرای چنین سیستمی که قادر به تولید و پخش برنامههای سینمایی برگزیده در سطوح گستردهای از کشور است، عملاً نوعی سیستم برنامهریزی شده و هدایتگر برای دربرگیری ذوقها و سلیقههای گوناگوی که احتمالاً در حد برنامههای رسمی تلویزیونی اقناع نمیشوند، به وجود میآید. نظارت قانونی که طبق قانون اساسی برای شبکه صداوسیمای کشور پیشبینی شده نه تنها مانعی در ایجاد گونهگونیهای سامانیافتهای از این قبیل نیست؛ بلکه میتواند در قالب دستگاههای مستقل و متنوع کابلی اعمال شود.